روز ابری

امروز از صبح حرفای داوود یادم میاد ، ناراحت نمیشم ولی یه حس بیخود بهم دست میده ، انگار یه لحظه میخوام خودمو سرزنش کنم هم بابت اینکه ناامیدش کردم هم اینکه شاید راهو درستو نمیرم ..‌.

من درهیچ صورتی درایران دکتری نمیخونم ، نمیفهمم حرفای بابامو ، درعوضش منم یه شرط تپل و غیر عادی گذاشتم واسش جهت خوندن دکتری  که میتونم به جرات بگم امکانش صفر حالا این حرفارو بیخیال دختر تو هر کاری که دلت میخواد انجام بده . راه درستو غلط و هیچ کسی نمیتونه برات تعیین کنه چون اصلا درستو غلطی وجود نداره . 

دوروزه عمره دیگه میگذره . والا ...